ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
اول مهر
اینجا کلاسها مختلط است. هرچند برای من فرق چندانی ندارد. انسان اگر نزاکت داشته باشد و «چشم پاکی» سرش بشود توی نخ دختر مردم نمی رود. البته شنیده ام که دخترها بدجوری سرتق شده اند.
من که خیلی سنگین برخوردکردم. چه با آن خانم شوتی که هرچه استادها ازش پرسیدند بلد نبود جواب بدهد و دلش هم نیامده کمی پول خرج کند و دماغش را عمل کند و آمد و ساعت کلاس بعد را ازم پرسید، چه با آن یکی که سرکلاس چند برگه به من داد تا به خانم جلویی بدهم. این یکی، دختری خیلی معمولی است. اصلا هیچ ویژگی ندارد. من که اصلا خیال ازدواج ندارم ولی اگر یک زمانی قرار شد عیال اختیار کنم، آن خانم بلوندی که با سانتافه می آید دانشگاه و به گفتة خودش قبلا هم یک لیسانس دیگر گرفته به نظرم بدک نیست. درهر صورت رودادن به دخترهای کم ظرفیت اصلا درست نیست. کمی که بگذرد بیشتر می فهمم که آن خانم بلوند، آدم باظرفیتی هست یا نه. گویا وقت حضور و غیاب گفتند اسمش «شراره» است.
دوم آبان
نمی دانم این شراره خانم چرا وقتی با او صحبت می کنم زود حرف را جمع می کند. احتمالا علاقه اش آنقدر به من زیاد است که می ترسد توی حرف لو برود. نمی داند که من آنقدرها هم آدم سختگیری نیستم. به هر حال کم کم بیشتر با هم آشنا می شویم. من می دانم هرچقدر هم که سفت و سخت بگیرم، شراره خانم خودش آخر دیسیپلین است. در عوض این مهسا – همان که گفته بودم خیلی معمولی است – انگار اصلا پرستیژ سرش نمی شود. علاوه بر آن برگه هایی که اولین روز دانشگاه داد که به خانم جلویی برسانم، چندین بار از من تقاضای جزوه هم کرده است. بعد از سه-چهار بار بهانه آوردن، امروز مجبور شدم یکی از جزوه ها را به او بدهم. باز هرچه باشد او از «سمانه»، دختر شوت دماغ عمل نکرده درسخوان تر است.
سوم آذر
شراره اصلا راه نمی دهد. دخترة خرپول فکر کرده کیست؟ من را باش که خودم را وقف چه موجود بی عاطفه ای کردم. مهسا حداقل جزوه ها را که برمی گرداند حسابی تشکر می کند. معلوم است که محبت سرش می شود. احتمالا از آن دخترهاییست که در زندگی مشترک، بساز و همراه هستند. درست است که من تا همین چندوقت پیش معتقد بودم دختری خیلی معمولی است ولی این را هم می دانم که عشق و علاقه واقعی، تازه بعد از ازدواج به وجود می آید. دست روزگار، این «سمانه» را هم گذاشته جلوی چشم من تا هروقت او را می بینم قدر مهسا را بیشتر بدانم. از فردا با مهسا بیشتر گرم می گیرم.
شانزده آذر
یکی-دو هفته ای است که مهسا دیگر سراغ جزوه ها را هم نمی گیرد. پریروز حتی نگذاشت پول چایش را حساب کنم. گفت: «دونگی»! نمی دانم صبح، توی دانشگاه با رفقایش چه می گفت که زیرزیرکی من را نشان می دادند و هرهر و کرکر می کردند. مسخره ها! اینها مهسا را خراب کردند. البته او هم خودش زمینة خراب شدن داشته وگرنه این محبتها را به هر دختری کرده بودم تا الآن صدبار جانش برایم دررفته بود. اصلا نمی شود به ظاهر آدمها قضاوت کرد. مثلا همین «سمانه»؛ حالا شاید یک مسائل کوچکی در چهره اش باشد ولی قابل اغماض است. خوب هم که نگاه می کنم می بینم بینی بانمکی دارد و سادگی اش قابل ستایش است. به هر حال اصل، درون آدم است. تازه اگر کمکش کنم شاید درسش را هم بتواند تمام کند.
اول دی
...
خانم وکیلی خیلی خوش اومدین!!!!

(شوخی کردم)


آخ که چقدر دوست دارم همینجا سر صحبت حل تمرینو باز کنم.
مطلبتون جالب بود.ولی پسرونه بود.
حالا منظور؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مرسی
خوب بود که....
برای یه ثانیه هم که شده ادم خوشحال میشه میبینه wowچقد نظر
به قول ما اصفهانیا مفت باشه کوفت باشه(چه ربطی داشت)
یه کم تغییر تو اسما بدم فکر کنم دو طرفه بشه (شوخی)(شتر در خواب بیند...یه مشت علف)
سمیرا جون خیلی باحال بودش این پسری که من دیدم تا آخر سال ضایع ترین دختر دانشگاه هم بهش محل نمیذاره.البته قابل ذکره از این موارد توی دانشگاه ما اصلااااااااااااا موجود نیست...
(دروغ گفتم بین خودمون باشه
)
آره بابا..
منم فکر کنم یه چنتایی رو میشناسم که مثه این پسره نیستن!!!!!!!
oooooooooo
مثه اینکه دوباره چالشی شدیم.....
اونم بین خودمون باشه مریم جون
باباااااااااااااااااااا






سمیرا جون!
لطف چیه ؟وظیفه بود
خوش اومدی اونم چقدر؟؟؟؟؟خیلی زیاد
در مورد پستت هم با مریم موافقم
بدو بدو
بپر بالا ببین برا مریم چی نوشتم
مرسی ما که اینجا بودیم و هستیم
به امید روزی که نباشیم و نبودیم
------------------------------------------------
پریدم بالا و دیدمش
عزیزم انشاالله همیشه هممون با هم همینجا باشیم
من که انقدر خوشحالم هممون حتی الان که همدیگه رو نمی بینیم یه جورایی با همیم
مهرنیا
سمیرا جون میشه اون چند تارو به منم نشون بدی؟؟!!!آخه عجیبه....بعیده...
eeeeeeeeeeeeeee
الان همینجا بودنا
به به سمیرا خانوووووووم


با مریم موافقم!
ولی باید گفت ترم صفرین دیگه
به به تینااااا جوووووووووووووووون
ما که دیگه ۲ شدیم
از صفری در اومدیم
به به به به سمیرا خانوم!!!!!!







به قول معروف مقدمتان گل بارون!!!
به قول ادریسی(استاد فارسی عمومی): آش خورین دیگه!!!!!!
ولی کاش بودی بحث حل تمرینا میکشیدیم وسط!!!!!
دیگه دیگه
تو که میدونی من هر وقت صبح زود کلاس داشته باشم تا دیر وقت بیدارم....
نه بابا ما سوپ خوریم
به به به!خانوم وکیلیییییی!(گفتم منم هم وزن بقیه شرو کنم!)در مورد مطلبتون سکوت اختیار می کنم!
صداتون داره تا اینجا میاداااااااااااااااا.........!!!!!!!!!!!!
سمیرا جون از این حرفا نزن الان به جرم اغتشاش تو وبلاگ میگیرنمون...!!!!
هه هه هه
اینجا وبلاگه یا....
bah salam khanom vakili
chizi nemigim
vorodetonam tabrik migam
poste jelebi bod ama chon poste avaleton bod az in mored migzarim
مرسی
سلام سمیراجون
راستی حل تمرین خوش گذشت؟؟؟!!!چکارا کردید؟؟
متن جالبی بود ولی حیف که قبلا خونده بودم!!!!
سلام
مرسی
جای شما خالی
مگه بت نگفتم ابطحی گفت میخاد میان ترم هرکی که اومد کلاس و کامل رد کنه
به جون خودم....
بازم چون خواستم ریا نشه میومدم کلاس!!!!!!!




خوش به حال شما ریاکارا
ولی اینقدر ریا خوب نیستا!!!!!!
چرا عزیزم می ارزه
حالا میبینم آخر ترم چه جوری به ما با دیده حسرت نگا میکنین
شوخی کردم
فعلا میخام برم حال پایینیه رو بگیرم
مرسی بی ریا
باز که شماها دارین به هم نون قرض میدین
سمیرا خانوم شما هم اومدی قاطی اینا...
هه هه !!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اسمتو نوشته بودی حتما جوابتم میگرفتی
salam samira joon .voroodet mobarak vali dir amadi ey negare sarmast.chera?sher az khodam booda.postet jaleb bood.vali khob hamoontor k hame midoonim az in pesara k to uni vojood nadare

سلام مرسی عزیز
ماهی رو هر وقت از آب بگیری.... میمیره......حافظاااااااا
آره بابا تو uni ما که ازین پسرا نیست که....
اینا فضایین ....هنوز ناشناخته موندن....
---------------------------------------------------------------------
اهم!یالاه!ما هم این جاییما!ماها هم پسرای یونی هستیم...میبینیم چی میگین!
حسین
fk konam manam mese hame bayad begam khosh oomadi.dar vas hodo ye jooje parid oomad too weblog
matlabet jaleb bood daset dard nakone dele bacheharo shad mikoni khoda omret bede madar
hi
baba damet goli goli!!!!
akset vaghean che shabahat ziadi be isfahan uni dare?!!!
rasti mikhastam be ozviat webeton dar biam vali goftam shoma sefriha ro ba ham tanha bezaram behtare
khosh bashid
سلام عزیز
چه طوری
ازون دمت گولی گولی فهمیدم که خودتی
پاشو بیا پیش ما ...
مثه اینکه بیوالکتریکا با جنبه شدن ....
بیا با هم خوش باشیم
man bazam takid mikonam bande m hastam

ki gofte k man shakor hastam?
hamon m behtare
bbinam ki jorat dare b man harf bezane???????
من اسمتو عوض کردم
گفتم بت بیشتر میاد
سمیرا جون این جناب یا سرکار شکور یا m کی هستن؟؟؟؟
یه آدم خطرناکی که فعلا داره ناز میاد!!!!!!!!!!۱
آخه نیست من دیگه دارم اینجا رو تصاحب میکنم تازه دارم با خودم نیروی کمکی هم میارم!!!!!!!!!
شوخی کردم...
فک کنم همین روزا یه پست بذاره....
بیا دیگه....
همه چشم به راهتن...
m ya shakor............ki mitone bashe????????baranameye emshabe sinamahaye esfehan



؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فقط یه چیزی
بلیطش گرونه ها
نظرتون چیه جایزه آقای زمانی رو بدزدیم
نصف..... نصف....!!!!!!!!
نصف مال من ........نصف مال تو(ببخشید شما)
اینهم برنامه دیگر سینماهای اصفهان
نصف مال من ........نصف مال تو
ok
man kamelan movazebam
khialetun rahat
naghsheye dozdi ro ham chan vaght dg mizanam to weblog
movazeb bashid daste kasi nayofteha
be omid roozi k hame puldar beshan
fealan khodemon mohemim k poldar beshim baghia ro bikhial
پس به امید اینکه خیلی خیلی خیلی.... پولدار بشیم تا بقیه بتونن یه کمی..... از ما دزدی کنن
عمرا...........
من که پولامو میذارم تو جورابم!!!!!!!!!!۱
hi





baba dame in bioelectiricam
goli goli
fekr nemikardam ye nazar koli inja ro be ham berizeh
hala ke bara omadan man naghshehaye dozdi mikeshin
bayad ye kami ham be man bemase dg
aghaye morteza lotfan be nafe biomechanica bekeshid kenar
ma biomechanica ba ham kenar miaym!!!
rasti yadam raft
hala che tori mishe in bioeleki ha ro moftakhar kardo to webeshon ozvid?
shakor jan.......bebakhshid m jan

kare nilooe 
mage mishe bedune tahghigh kardan to in weblog ozv shod
on halale moshkelete
esmeto benevis dg....