سلام سلام سلام به همه بچه ها

حال همگی خوبه؟امیدوارم که تابستون به همه خوش گذشته باشه وهمه تونسته باشن استفاده لازم رو ازش برده باشن!!!

خوب من این پستو گذاشتم که بدونیم هرکسی تابستون تا حالا چیکارا کرده و بعد از این هم میخواد چیکارا بکنه!!البته قصد فضولی ندارمافقط برای اینکه از حال هم بیشتر خبر داشته باشیم !!

برای شروع هم خودم اولین نظر رو میگذارم.فقط خواهشابعد از افطار نظر بگذارید که حال نوشتن داشته باشید!!بچه ها ما رو هم دعا کنید،یادتون نره ها!!!

راستی یه مطلبی هم هست برید تو ادامه مطلب بخونید،یادتون نره.

یه آشی برات بپزم که یه وجب روغن توش باشه

در کتاب (سه سال در دربار ایران) نوشته دکتر فووریه٬ پزشک مخصوص ناصرالدین شاه، مطلبی نوشته شده که پاسخ این مسئله یا این ضرب المثل رایج بین ماست. او نوشته: 
ناصرالدین شاه سالی یک بار (آنهم روز اربعین) آش نذری می‌پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می‌یافت تا ثواب ببرد. 
در حیاط قصر ملوکانه اغلب رجال مملکت جمع می‌شدند و برای تهیه آش شله قلمکار هر یک کاری انجام می‌دادند. بعضی سبزی پاک می‌کردند. بعضی نخود و لوبیا خیس می‌کردند. عده‌ای دیگ‌های بزرگ را روی اجاق می‌گذاشتند و خلاصه هر کس برای تملق و تقرب پیش ناصر الدین شاه مشغول کاری بود. خود اعلیحضرت هم بالای ایوان می‌نشست و قلیان می‌کشید و از آن بالا نظاره‌گر کارها بود. 
سر آشپزباشی ناصرالدین شاه مثل یک فرمانده نظامی امر و نهی می کرد. 
بدستور آشپزباشی در پایان کار به در خانه هر یک از رجال کاسه آشی فرستاده میشد و او می‌بایست کاسه آن را از اشرفی پر کند و به دربار پس بفرستد. 
کسانی را که خیلی می‌خواستند تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می‌ریختند. 
پر واضح است آن که کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده میشد کمتر ضرر می‌کرد و آنکه مثلا یک قدح بزرگ آش (که یک وجب هم روغن رویش ریخته شده) دریافت می
کرد حسابی بدبخت میشد. 
به همین دلیل در طول سال اگر آشپزباشی مثلا با یکی از اعیان و یا وزرا دعوایش میشد٬ آشپزباشی به او می‌گفت:

بسیار خوب! بهت حالی می‌کنم دنیا دست کیه! آشی برات بپزم که یک وجب روغن رویش باشد. 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد